خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . تراز اول
[صفت]
first-rate
/fɜrst-reɪt/
غیرقابل مقایسه
مشاهده در دیکشنری تصویری
1
تراز اول
عالی
معادل ها در دیکشنری فارسی:
درجه یک
ممتاز
مترادف و متضاد
excellent
1.He was considered a first-rate musician.
1. او یک موسیقیدان تراز اول در نظر گرفته میشد.
2.The food here is absolutely first-rate.
2. غذای اینجا واقعاً عالی است.
تصاویر
کلمات نزدیک
first-person shooter game
first-hand account
first-degree murder
first-degree
first-class
first-time offender
firsthand
firstly
firth
fiscal
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان