1 . برای مثال
[عبارت]

for instance

/fɔr ˈɪnstəns/
مشاهده در دیکشنری تصویری

1 برای مثال مثلاً

معادل ها در دیکشنری فارسی: مثلا برای مثال
مترادف و متضاد for example
  • 1.For instance, i'm very successful in my business.
    1. برای مثال، من در کارم خیلی موفق هستم.
  • 2.What would you do, for instance, if you found a member of staff stealing?
    2. برای مثال، شما چه می‌کردید اگر یکی از کارکنان را حین سرقت می‌یافتید؟
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان