Close the sidebar
خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
Close the sidebar
☰
1 . بیگانه
[اسم]
foreigner
/ˈfɔːr.ə.nər/
قابل شمارش
1
بیگانه
خارجی
معادل ها در دیکشنری فارسی:
اجنبی
بیگانه
خارجی
غریبه
مترادف و متضاد
alien
foreign national
outsider
stranger
visitor
1.foreigners are not welcomed in my country.
1. در کشور من از بیگانهها [خارجیها] استقبال نمیشود.
تصاویر
کلمات نزدیک
foreign service
foreign secretary
foreign policy
foreign office
foreign national
foreknowledge
foreleg
forelock
foreman
foremost
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان