خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . فالگیر
[اسم]
fortune-teller
/ˈfɔrʧən-ˈtɛlər/
قابل شمارش
مشاهده در دیکشنری تصویری
1
فالگیر
فالبین
معادل ها در دیکشنری فارسی:
رمال
1.My mom is a fortune-teller.
1. مادرم یک فالگیر است.
تصاویر
کلمات نزدیک
fortune cookie
fortune
fortunately
fortunate
fortuitous
fortune-telling
forty
forty winks
forty-eight
forty-five
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان