خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . کک و مک
[اسم]
freckle
/ˈfrekl/
قابل شمارش
مشاهده در دیکشنری تصویری
1
کک و مک
معادل ها در دیکشنری فارسی:
کک و مک
1.She had wonderful clear skin with an attractive sprinkling of freckles.
1. او پوست صاف و زیبا به همراه پراکندگی هایی از کک و مک های جذاب دارد.
تصاویر
کلمات نزدیک در دیکشنری تصویری
freaky
freakishly
freakish
freak
frayed cord
freckled
free
free as a bird
free fall
free hand
کلمات نزدیک
freakish
freak out
freak hailstorm
freak
frazzled
freckled
freckles
fred
freddie
frederick
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان