خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . زن فرانسوی
[اسم]
Frenchwoman
قابل شمارش
1
زن فرانسوی
معادل ها در دیکشنری فارسی:
فرانسوی
تصاویر
کلمات نزدیک
frenchman
french-speaking
french twist
french toast
french sauce
frenetic
frenzied
frenzy
freon
frequency
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان