[صفت]

frenetic

/frəˈnetɪk/
قابل مقایسه
[حالت تفضیلی: more frenetic] [حالت عالی: most frenetic]
مشاهده در دیکشنری تصویری

1 سراسیمه جنون آمیز، آشفته

مترادف و متضاد frantic frenzied calm
  • 1.She rushed from city to city at a frenetic pace.
    1. او سرآسیمه از این شهر به آن شهر می رفت.
  • 2.to live at a frenetic pace
    2. زندگی کردن در سرعتی جنون آمیز
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان