خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . خط مقدم
[اسم]
front line
/ˌfrʌnt ˈlaɪn/
قابل شمارش
مشاهده در دیکشنری تصویری
1
خط مقدم
معادل ها در دیکشنری فارسی:
جبهه
خط مقدم
تصاویر
کلمات نزدیک
front door
front desk
front bench
front
frond
front page
front room
front runner
front-end loader
front-of-house
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان