خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . گند زدن
[عبارت]
fuck the dog
/fˈʌk ðə dˈɑːɡ/
1
گند زدن
دستهگل به آب دادن
culturally sensitive
informal
مترادف و متضاد
fuck up
make a mistake
1.Oh boy, I really fucked the dog when I told her about my past.
1. ای وای، وقتی از گذشتهام برای او گفتم، واقعاً گند زدم.
تصاویر
کلمات نزدیک
come up against
fuck off
fuck me
fuck freak
clusterfuck
fuck you
fuckbrain
fucked off
fuckface
fuckheaded
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان