خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . خسته و درمانده
[صفت]
fucked out
/fˈʌkt ˈaʊt/
قابل مقایسه
[حالت تفضیلی: more fucked out]
[حالت عالی: most fucked out]
1
خسته و درمانده
culturally sensitive
informal
مترادف و متضاد
totally exhausted
1.Some fucked-out dude was lying on the floor, and another was collapsed on the chair.
1. یک مرد خسته و درمانده روی زمین دراز کشیده بود و یکی دیگر روی صندلی غش کرده بود.
تصاویر
کلمات نزدیک
fuckboy
divide up
dip into
fuck over
dial out
fucked up
fuckshit
get the fuck out
dress-down
give a fuck
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان