Close the sidebar
خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
Close the sidebar
☰
1 . به آرامی
[قید]
gently
/ˈdʒent.li/
غیرقابل مقایسه
مشاهده در دیکشنری تصویری
1
به آرامی
با ملایمت
معادل ها در دیکشنری فارسی:
آرام آرام
بهآرامی
آهسته
یواش
به نرمی
نرمنرمک
باملایمت
1.He held the baby gently in his arms.
1. او به آرامی کودک را در آغوش خود نگه داشت.
تصاویر
کلمات نزدیک در دیکشنری تصویری
gentlewoman
gentleness
gentlemen's agreement
gentlemanly
gentlemanlike
gently does it
gentrification
gentrify
gentry
genu
کلمات نزدیک
gentleness
gentleman
gentle hill
gentle as a lamb
gentle
gently remind
gentrification
gentrify
gentry
gents
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان