خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . رویش
[اسم]
germination
/ˌʤɜrməˈneɪʃən/
غیرقابل شمارش
مشاهده در دیکشنری تصویری
1
رویش
جوانه زنی
معادل ها در دیکشنری فارسی:
رویش
1.successful germination of crops
1. رویش موفقیتآمیز محصولات (کشاورزی)
تصاویر
کلمات نزدیک
germinate
germicide
germany
germanium
germanic
gerontology
gerrymander
gertrude
gerund
gestation
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان