خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . عظیم
[صفت]
gigantic
/ʤaɪˈgæntɪk/
قابل مقایسه
[حالت تفضیلی: more gigantic]
[حالت عالی: most gigantic]
مشاهده در دیکشنری تصویری
1
عظیم
غول آسا، بسیار بزرگ
معادل ها در دیکشنری فارسی:
سترگ
عظیم
عظیمالجثه
غولآسا
غولپیکر
گنده
کوهپیکر
کلان
مترادف و متضاد
enormous
huge
1.New methods of farming offer gigantic advantages over the old methods.
1. روش های جدید کشاورزی مزیت های سترگی نسبت به روش های قدیمی ارائه کرد.
2.Reaching the Moon was a gigantic step in space exploration for mankind.
2. رسیدن به ماه گامی عظیم در اکتشاف فضا برای انسان بود.
تصاویر
کلمات نزدیک
gigahertz
gigabyte
gig
gifted
gift-wrapped
giggle
gigolo
gigot
gigue
gilbert
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان