خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . یخچالی (جغرافیا)
2 . یخی
[صفت]
glacial
/ˈɡleɪʃl/
غیرقابل مقایسه
مشاهده در دیکشنری تصویری
1
یخچالی (جغرافیا)
معادل ها در دیکشنری فارسی:
یخچالی
specialized
1.Penguins thrive in the glacial regions of Antarctica.
1. پنگوئنها در بخشهای یخچالی قطب جنوب زندگی میکنند.
the glacial period
دوره یخچالی
2
یخی
بسیار سرد
مترادف و متضاد
icy
a glacial wind
یک باد سرد
تصاویر
کلمات نزدیک
glabrous
gizzard
gizmo
giza
giver
glacier
glad
gladden
glade
gladiator
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان