خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . شیشهای
2 . سرد و بیروح
[صفت]
glassy
/ˈɡlæsi/
قابل مقایسه
[حالت تفضیلی: glassier]
[حالت عالی: glassiest]
مشاهده در دیکشنری تصویری
1
شیشهای
زجاجی، شفاف، زلال
a glassy lake
یک دریاچه زلال
a glassy material
یک ماده شیشهای
2
سرد و بیروح
بیاحساس
glassy eyes
چشمان سرد و بیروح
a glassy look
نگاه سرد و بیاحساس
تصاویر
کلمات نزدیک
glassworks
glassware
glasshouse
glasses
glassblowing
glaucoma
glaze
glazed
glazier
glazing
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان