خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . طول دادن
[عبارت]
go over time
/goʊ ˈoʊvər taɪm/
1
طول دادن
طولانی کردن
1.I'll try not to go overtime and keep to 20 minutes.
1. سعی میکنم که خیلی طولش ندهم و 20 دقیقهای تمامش کنم.
تصاویر
کلمات نزدیک
go over one's head
go over
go out with
go out on nature day
go out of one's way
go overboard
go pear-shaped
go public
go red
go rock climbing
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان