خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . اجازه
[اسم]
go-ahead
/ˈɡoʊ əhed/
غیرقابل شمارش
مشاهده در دیکشنری تصویری
1
اجازه
مجوز
informal
1.The council has given the go-ahead to start building.
1. شورا اجازه شروع ساختوساز را دادهاست.
2.The government has given the go-ahead for a multi-billion pound road-building project.
2. دولت اجازه پروژه راهسازی چند میلیاردی را دادهاست.
تصاویر
کلمات نزدیک
go wrong
go without
go with one's gut feeling
go with
go whole hog
go-between
go-cart
go-faster stripes
go-getter
go-kart
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان