1 . شوکه
[صفت]

gobsmacked

/ˈɡɑːbsmækt/
قابل مقایسه
[حالت تفضیلی: more gobsmacked] [حالت عالی: most gobsmacked]
مشاهده در دیکشنری تصویری

1 شوکه متعجب

informal
  • 1.I was gobsmacked when she told me the news.
    1. وقتی آن خبر را به من گفت، شوکه شدم.
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان