خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . فرماندار
[اسم]
governor
/ˈgʌvərnər/
قابل شمارش
مشاهده در دیکشنری تصویری
1
فرماندار
حاکم
معادل ها در دیکشنری فارسی:
حاکم
حکمران
والی
فرماندار
1.the governor of California
1. فرماندار کالیفرنیا
تصاویر
کلمات نزدیک
governmental
government health warning
government corruption
government
governing
governor-general
governor-generalship
governorship
gown
gp
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان