Close the sidebar
خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
Close the sidebar
☰
1 . رستوران کوچک و ارزان
[اسم]
greasy spoon
/ˌɡriːsi ˈspuːn/
قابل شمارش
1
رستوران کوچک و ارزان
1.We ate at some greasy spoon near the bus station.
1. ما در رستوران کوچک و ارزانی نزدیک ایستگاه اتوبوس غذا خوردیم.
تصاویر
کلمات نزدیک
greasy hamburger
greasy
greaseproof paper
grease someone's palm
grease monkey
great
great admirer
great big
great britain
great bustard
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان