خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . دور شدن (احساسی)
[فعل]
to grow apart
/groʊ əˈpɑrt/
فعل ناگذر
[گذشته: grew apart]
[گذشته: grew apart]
[گذشته کامل: grown apart]
صرف فعل
1
دور شدن (احساسی)
از صمیمیت کم شدن، فاصله گرفتن
1.As we got older we just grew apart.
1. بزرگتر که شدیم، بیشتر از هم فاصله گرفتیم [از صمیمیتمان کم شد].
2.Since moving to London, he’s grown apart from many of his friends.
2. از زمان نقلمکان به لندن، او از بسیاری از دوستانش دور شد.
تصاویر
کلمات نزدیک
goof off
ass out
ass in a sling
have a hair across ass
go together
grow on
ass over tit
hack into
ass-licker
asswipe
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان