خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . شرشرکنان جاری بودن (آب)
2 . قان و قون کردن (نوزاد)
[فعل]
to gurgle
/ˈɡɜːrɡl/
فعل ناگذر
[گذشته: gurgled]
[گذشته: gurgled]
[گذشته کامل: gurgled]
مشاهده در دیکشنری تصویری
صرف فعل
1
شرشرکنان جاری بودن (آب)
شرشر کردن، جوشیدن
1.Water gurgled through the pipes.
1. آب از درون لولهها شرشرکنان جاری بود.
2
قان و قون کردن (نوزاد)
صدا در آوردن از گلو (نوزاد)
معادل ها در دیکشنری فارسی:
غرغره کردن
1.The baby gurgled happily.
1. نوزاد از خوشحالی قان و قون کرد.
تصاویر
کلمات نزدیک
gurdwara
guppy
gunwale
gunstock
gunsmith
gurn
guru
gush
gushing
gusset
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان