خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . نابودشده
2 . درب و داغون (از لحاظ روحی)
[صفت]
gutted
/ˈɡʌtɪd/
قابل مقایسه
[حالت تفضیلی: more gutted]
[حالت عالی: most gutted]
مشاهده در دیکشنری تصویری
1
نابودشده
فروریخته (از درون)
1.We drove slowly past the gutted buildings.
1. ما از کنار ساختمانهای فروریخته بهآهستگی گذشتیم.
2
درب و داغون (از لحاظ روحی)
نابود
informal
1.Disappointed? I was gutted!
1. ناامید؟ نابود شدم!
تصاویر
کلمات نزدیک
gutsy
guts
gutless
gutierrez
gut reaction
gutter
gutter press
guttering
guttural
guy
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان