خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . هک کردن
[اسم]
hacking
/ˈhækɪŋ/
غیرقابل شمارش
1
هک کردن
1.The government tax website is vulnerable to hacking.
1. سایت مالیات در خطر هک کردن قرار دارد.
تصاویر
کلمات نزدیک
hacker
hacked off
hack
hacienda
habitually
hacking jacket
hackle
hackneyed
hacksaw
had better
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان