خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . تگرگ
2 . تگرگ باریدن
3 . صدا زدن (تاکسی، اتوبوس و...)
[اسم]
hail
/heɪl/
غیرقابل شمارش
مشاهده در دیکشنری تصویری
1
تگرگ
معادل ها در دیکشنری فارسی:
تگرگ
1.frequent heavy showers of rain and hail
1. بارشهای شدید و پیوسته باران و تگرگ
[فعل]
to hail
/heɪl/
فعل ناگذر
[گذشته: hailed]
[گذشته: hailed]
[گذشته کامل: hailed]
صرف فعل
2
تگرگ باریدن
معادل ها در دیکشنری فارسی:
تگرگ باریدن
تگرگ آمدن
1.It hailed so hard we had to stop.
1. تگرگ بهقدری شدید میبارید که مجبور شدیم توقف کنیم.
3
صدا زدن (تاکسی، اتوبوس و...)
به (تاکسی یا اتوبوس) علامت دادن
1.She leaned out of the window and hailed a passerby.
1. او از پنجره به بیرون خم شد و یک رهگذر را صدا زد.
to hail a cab/taxi
تاکسی صدا زدن
The hotel doorman will hail a cab for you.
دربان هتل یک تاکسی برای شما صدا خواهد زد.
تصاویر
کلمات نزدیک
haiku
hagiography
hagiographer
haggle
haggis
hail is harmful to crops.
hailstone
hailstorm
hair
hair clip
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان