خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . نسنجیده
[صفت]
half-baked
/hæf-beɪkt/
قابل مقایسه
[حالت تفضیلی: more half-baked]
[حالت عالی: most half-baked]
1
نسنجیده
حساب نشده، خام، سرسری
معادل ها در دیکشنری فارسی:
نیمبند
1.He has a half-baked idea about starting a new business, but most of us think that it will fail.
1. او یک فکر سرسری درباره شروع یک کسب و کار جدید دارد اما بیشتر ما فکر می کنیم این ایده با شکست مواجه خواهد شد.
تصاویر
کلمات نزدیک
half-back
half-and-half
half price
half past
half note
half-brother
half-century
half-closed
half-conscious
half-cooked
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان