خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . آسیب
2 . آسیب رساندن
[اسم]
harm
/hɑrm/
غیرقابل شمارش
مشاهده در دیکشنری تصویری
1
آسیب
ضرر
معادل ها در دیکشنری فارسی:
آسیب
زیان
صدمه
ضرر
مضرت
لطمه
گزند
مترادف و متضاد
damage
injury
1.Alan would never do anyone any harm.
1. "الن" هرگز به هیچکس آسیبی نمیرساند.
2.It will do you no harm to be nice to him.
2. خوشرفتار بودن با او برایت ضرری نخواهد داشت.
3.Smoking can cause serious harm to the lungs.
3. سیگار کشیدن میتواند موجب آسیبهای جدی به ریهها شود.
[فعل]
to harm
/hɑrm/
فعل گذرا
[گذشته: harmed]
[گذشته: harmed]
[گذشته کامل: harmed]
صرف فعل
2
آسیب رساندن
صدمه زدن
معادل ها در دیکشنری فارسی:
ضرر زدن
مترادف و متضاد
injure
1.He's never harmed anybody in his life.
1. او در زندگیاش هرگز به کسی آسیب نرساندهاست.
2.Rising oil prices could harm the global economy.
2. افزایش قیمت نفت میتواند به اقتصاد جهانی آسیب برساند.
تصاویر
کلمات نزدیک
harlot
harlequin fish
hark
haricot bean
harem
harmful
harmful to the environment
harmless
harmonic
harmonica
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان