Close the sidebar
خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
Close the sidebar
☰
1 . کاریاب
[اسم]
headhunter
/ˈhɛdˌhʌntər/
قابل شمارش
مشاهده در دیکشنری تصویری
1
کاریاب
کارمند بنگاه کاریابی
1.She was the best headhunter they had ever seen.
1. او بهترین کاریابی بود که آن ها (تا حالا) دیده بودند.
تصاویر
کلمات نزدیک در دیکشنری تصویری
headgear
headful
headfish
headfirst
headfast
heading
headlamp
headland
headless
headlight
کلمات نزدیک
headhunt
headgear
header
headed
headcount
heading
headlamp
headland
headlight
headline
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان