خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . شنوایی
2 . جلسه محاکمه
[اسم]
hearing
/ˈhɪrɪŋ/
غیرقابل شمارش
مشاهده در دیکشنری تصویری
1
شنوایی
معادل ها در دیکشنری فارسی:
سامعه
سمع
شنوایی
1.Her hearing is poor.
1. شنوایی او ضعیف است.
2.The explosion damaged his hearing.
2. انفجار به شنوایی او آسیب رساند.
2
جلسه محاکمه
معادل ها در دیکشنری فارسی:
جلسه محاکمه
تصاویر
کلمات نزدیک
heard
hear something second-hand
hear of
hear from
hear
hearing aid
hearing dog
hearing loss
hearing-impaired
hearken
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان