خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . درد و عذاب روحی
[اسم]
heartache
/ˈhɑrˌteɪk/
قابل شمارش
مشاهده در دیکشنری تصویری
1
درد و عذاب روحی
اندوه
informal
1.The relationship caused him a great deal of heartache.
1. این رابطه، برایش درد و عذاب روحی زیادی به همراه داشت [این رابطه، موجب درد و عذاب روحی زیادی برایش شد].
تصاویر
کلمات نزدیک
heart-to-heart
heart-throb
heart-stopping
heart-shaped
heart-rending
heartbeat
heartbreak
heartbreaking
heartbroken
heartburn
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان