خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . پرس
[اسم]
helping
/ˈhɛlpɪŋ/
قابل شمارش
مشاهده در دیکشنری تصویری
1
پرس
وعده، مقدار (غذا)
1.I had a big helping of mashed potatoes.
1. یک پرس بزرگ، پوره سیب زمینی خوردم [مقدار زیادی پوره سیب زمینی خوردم]
تصاویر
کلمات نزدیک
helpfulness
helpfully
helpful
helper
help out
helpless
helplessly
helplessness
helpline
helter-skelter
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان