خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . موروثی
2 . وراثتی
[صفت]
hereditary
/həˈredɪteri/
غیرقابل مقایسه
مشاهده در دیکشنری تصویری
1
موروثی
ارثی، مادرزادی
معادل ها در دیکشنری فارسی:
ارثی
موروثی
مادرزادی
مادرزاد
1.Epilepsy is hereditary in her family.
1. صرع در خانواده او موروثی است.
2
وراثتی
آبا و اجدادی
a hereditary title/monarchy
عنوان/سلطنت آبا و اجدادی
تصاویر
کلمات نزدیک
hereby
hereafter
here's your boarding pass. enjoy your flight.
here's a picture of my grandparents. this is my grandfather and this is my grandmother.
here you go
hereditary disease
hereditary peer
heredity
heresy
heretic
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان