خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . کفر
[اسم]
heresy
/ˈherəsi/
قابل شمارش
مشاهده در دیکشنری تصویری
1
کفر
بدعت گذاری
معادل ها در دیکشنری فارسی:
الحاد
کفر
مترادف و متضاد
dissent
lack of faith
unbelief
1.He was burned at the stake for heresy.
1. به خاطر کفر او را روی تیر چوبی سوزاندند.
2.the heresies of the early Protestants
2. بدعت گذاری های پروتستان های اولیه
تصاویر
کلمات نزدیک
heredity
hereditary peer
hereditary disease
hereditary
hereby
heretic
heretical
herewith
here’s your card.
heritage
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان