خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . زاهد
[اسم]
hermit
/ˈhɜːrmɪt/
قابل شمارش
مشاهده در دیکشنری تصویری
1
زاهد
تارک دنیا
معادل ها در دیکشنری فارسی:
تارکدنیا
1.The hermit lived a simple life in a small cave in the forest.
1. زاهد در یک غار کوچک در جنگل زندگی سادهای داشت.
تصاویر
کلمات نزدیک
hermetically
hermetic
hermeneutics
hermaphrodite
herman
hermit crab
hermitage
hernandez
hernia
hero
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان