خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . خانقاه
[اسم]
hermitage
/ˈhɜːrmɪtɪdʒ/
قابل شمارش
مشاهده در دیکشنری تصویری
1
خانقاه
عزلتگاه
1.After seven years, he retires to a hermitage.
1. بعد از هفت سال، او به یک خانقاه پناه می برد.
تصاویر
کلمات نزدیک
hermit crab
hermit
hermetically
hermetic
hermeneutics
hernandez
hernia
hero
heroic
heroic couplet
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان