خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . کفش پیادهگردی
[اسم]
hiking shoes
/hˈaɪkɪŋ ʃˈuːz/
غیرقابل شمارش
1
کفش پیادهگردی
کفش طبیعتگردی
معادل ها در دیکشنری فارسی:
کفش پیادهگردی
تصاویر
کلمات نزدیک
hiking boot
hiking
hiker
hike
hijacking
hiking trail
hilarious
hilarity
hilda
hill
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان