خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . [ضمیر انعکاسی سوم شخص مذکر]
[ضمیر]
himself
/hɪmˈself/
مشاهده در دیکشنری تصویری
1
[ضمیر انعکاسی سوم شخص مذکر]
خودش
معادل ها در دیکشنری فارسی:
خودش
1.He cut himself shaving.
1. او خودش را هنگام اصلاح کردن برید.
2.Most nights he would cry himself to sleep.
2. بیشتر شبها، او خودش را با گریه کردن می خواباند.
تصاویر
کلمات نزدیک
himalayas
him
hilt
hilly
hillwalking
hind
hind legs
hinder
hindi
hindlimb
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان