خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . بچه محل
[اسم]
homeboy
/ˈhoʊmbɔɪ/
قابل شمارش
مشاهده در دیکشنری تصویری
1
بچه محل
همشهری
مترادف و متضاد
homie
تصاویر
کلمات نزدیک
home-made
home-cooked meal
home truths
home town
home theater
homebuyer
homecoming
homegirl
homegrown
homeland
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان