خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . کلاه
2 . کاپوت (اتومبیل)
[اسم]
hood
/hʊd/
قابل شمارش
مشاهده در دیکشنری تصویری
1
کلاه
1.The coat has a detachable hood.
1. کت یک کلاه جداشدنی داشت.
a sweatshirt with a hood
یک گرمکن با کلاه [کلاهدار]
2
کاپوت (اتومبیل)
معادل ها در دیکشنری فارسی:
کاپوت
1.She checked under the hood to see what was making a noise.
1. او زیر کاپوت را بررسی کرد تا ببیند که چه چیزی صدا میدهد.
تصاویر
کلمات نزدیک
hoo-ha
hons
honors degree
honored
honorary
hooded
hooded crow
hoodlum
hoodwink
hoof
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان