خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . امیدوار بودن
2 . امید
[فعل]
to hope
/hoʊp/
فعل گذرا و ناگذر
[گذشته: hoped]
[گذشته: hoped]
[گذشته کامل: hoped]
مشاهده در دیکشنری تصویری
صرف فعل
1
امیدوار بودن
امید داشتن
معادل ها در دیکشنری فارسی:
امید داشتن
امیدوار بودن
مترادف و متضاد
anticipate
expect
wait for
wish for
to hope for (something)
امید (به چیزی) داشتن
1. All we can do now is wait and hope.
1. تنها کاری که الان میتوانیم انجام دهیم، صبر کردن و امید داشتن است.
2. We had hoped for better weather than this.
2. ما امید به هوای بهتر از این داشتیم.
I hope not/I hope so
امیدوارم (که نشود)/امیدوارم (که بشود)
1. "Do you think it's going to rain?" "I hope not!"
1. «فکر میکنی قرار است باران ببارد؟» «امیدوارم که نبارد!»
2. "Is he coming?" "I hope so."
2. «آیا او می آید؟» «امیدوارم (که بیاید).»
to hope (that)…
امیدوار بودن که ...
I hope (that) the bus won't be late.
امیدوارم که اتوبوس دیر نیاید.
to hope to do something
به انجام کاری امیدوار بودن
1. I hope to see her again.
1. امیدوارم دوباره او را ببینم.
2. She is hoping to win the gold medal.
2. او به بردن مدال طلا امیدوار است.
Let's hope
بیا امیدوار باشیم
Let's hope we can find a parking space.
بیا امیدوار باشیم که بتوانیم جای پارک پیدا کنیم.
[اسم]
hope
/hoʊp/
قابل شمارش
2
امید
معادل ها در دیکشنری فارسی:
امید
رجا
آرمان
مترادف و متضاد
aspiration
desire
optimism
wish
hope of something
امید به چیزی
There is now hope of a cure.
اکنون امید به یک درمان وجود دارد.
hope for somebody/something
امید برای کسی/چیزی
Hopes for the missing men are fading.
امید برای مردان گمشده دارد از بین میرود.
hope that…
امید اینکه ...
There is little hope that they will be found alive.
امید اندکی وجود دارد که آنها زنده پیدا شوند.
hope of doing something
امید انجام کاری
They have given up hope of finding any more survivors.
آنها امید پیدا کردن بازماندگان دیگر را از دست دادهاند.
to have high hopes of
امید زیادی به چیزی داشتن
She has high hopes of winning.
او امید زیادی به برنده شدن دارد.
to raise one's hope
امید خود را بالا بردن
Don't raise your hopes too high, or you may be disappointed.
خیلی امید خود را بالا نبر، وگرنه ممکن است ناامید شوی.
to get one's hopes up
خیلی امید داشتن
I'll do what I can, but don't get your hopes up.
هر کاری بتوانم انجام میدهم، اما خیلی امید نداشته باش.
to give up hope
امید خود را از دست دادن
Don't give up hope - I'm sure he'll be fine.
امیدت را از دست نده؛ مطمئنم که او خوب خواهد بود [مطمئنم برای او مشکلی پیش نخواهد آمد].
a glimmer of hope
ذرهای امید
There is still a glimmer of hope.
هنوز ذرهای امید وجود دارد.
تصاویر
کلمات نزدیک
hop up
hop in
hop
hoover
hooter
hope you enjoy your stay in tehran.
hoped-for
hopeful
hopefully
hopefulness
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان