خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . به صورت افقی
[قید]
horizontally
/ˌhɔrɪˈzɑntəli/
غیرقابل مقایسه
مشاهده در دیکشنری تصویری
1
به صورت افقی
1.labels are placed horizontally on the cases.
1. برچسبها، به صورت افقی، روی جعبهها زده شدند.
تصاویر
کلمات نزدیک
horizontal bar
horizontal
horizon
horde
hopscotch
hormonal
hormone
hormone replacement therapy
horn
hornbeam
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان