خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . هورمونی
2 . عصبی و احساساتی (بهخاطر هورمونها)
[صفت]
hormonal
/hɔːrˈmoʊnl/
غیرقابل مقایسه
مشاهده در دیکشنری تصویری
1
هورمونی
مربوط به هورمون
the hormonal changes occurring during pregnancy
تغییرات هورمونی که در بارداری رخ میدهند
2
عصبی و احساساتی (بهخاطر هورمونها)
informal
1.I was 14—rebellious, sulky and hormonal.
1. من چهارده سالم بود؛ سرکش، عبوس و عصبی و احساساتی (بودم).
تصاویر
کلمات نزدیک
horizontally
horizontal bar
horizontal
horizon
horde
hormone
hormone replacement therapy
horn
hornbeam
hornbill
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان