خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . هورمون (زیستشناسی)
[اسم]
hormone
/ˈhɔrˌmoʊn/
قابل شمارش
مشاهده در دیکشنری تصویری
1
هورمون (زیستشناسی)
معادل ها در دیکشنری فارسی:
هورمون
1.Different types of hormones are secreted in the body.
1. گونههای مختلفی از هورمون [انواع هورمون]، در بدن (انسان) ترشح میشوند.
تصاویر
کلمات نزدیک در دیکشنری تصویری
hormonal
horlicks
horizontally
horizontality
horizontal tail
hormone replacement therapy
horn
horn button
horn fly
horn in
کلمات نزدیک
hormonal
horizontally
horizontal bar
horizontal
horizon
hormone replacement therapy
horn
hornbeam
hornbill
horned
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان