خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . اسبسوار
[اسم]
horseman
/ˈhɔrsmən/
قابل شمارش
مشاهده در دیکشنری تصویری
1
اسبسوار
معادل ها در دیکشنری فارسی:
سوار
سوارکار
تصاویر
کلمات نزدیک
horsefeathers!
horsebox
horseback riding
horseback
horse-trading
horsemanship
horseplay
horsepower
horseradish
horseshoe
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان