خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . بیعاطفه
[صفت]
impersonal
/ɪmˈpɜːrsənl/
قابل مقایسه
[حالت تفضیلی: more impersonal]
[حالت عالی: most impersonal]
مشاهده در دیکشنری تصویری
1
بیعاطفه
سرد
1.He sent me a cold and impersonal letter.
1. او نامهای سرد و بیعاطفه برای من ارسال کرد.
تصاویر
کلمات نزدیک
impermeable
imperious
imperil
imperialistic
imperialist
impersonal verb
impersonate
impersonation
impertinence
impertinent
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان