Toggle drawer
menu
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
عربی به فارسی
اسپانیایی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
1 . بیادب
2 . نامربوط
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
[صفت]
impertinent
/ɪmˈpɜrtənənt/
قابل مقایسه
[حالت تفضیلی: more impertinent]
[حالت عالی: most impertinent]
مشاهده در دیکشنری تصویری
1
بیادب
گستاخانه، بیادبانه
مترادف و متضاد
cheeky
insolent
rude
polite
1.Don’t be impertinent!
1. بیادب نباش!
an impertinent question
سؤالی گستاخانه
2
نامربوط
بیربط
معادل ها در دیکشنری فارسی:
نامربوط
مترادف و متضاد
irrelevant
pertinent
relevant
to be impertinent to something
به چیزی نامربوط بودن
Talk of ‘rhetoric’ and ‘strategy’ is impertinent to this process.
صحبت از "قدرت بیان" و "استراتژی" به این پروسه نامربوط است [ربطی به این پروسه ندارند].
تصاویر
کلمات نزدیک
impertinence
impersonation
impersonate
impersonal verb
impersonal
imperturbable
impervious
impetigo
impetuous
impetus
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان