[صفت]

impervious

/ɪmˈpɜrviəs/
قابل مقایسه
[حالت تفضیلی: more impervious] [حالت عالی: most impervious]
مشاهده در دیکشنری تصویری

1 غیر قابل نفوذ تاثیر ناپذیر، مقاوم

مترادف و متضاد impenetrable impermeable permeable
  • 1.an impervious layer of cement
    1. یک لایه غیر قابل نفوذ از سیمان
  • 2.he seemed impervious to the chill wind.
    2. او به نظر نسبت به آن باد سرد مقاوم بود.
  • 3.she is impervious to the noises around her.
    3. او نسبت به صداهای اطرافش تاثیر ناپذیر است.
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان