خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . مصرانه خواستن
[فعل]
to importune
/ˌɪmpɔːrˈtuːn/
فعل گذرا
[گذشته: importuned]
[گذشته: importuned]
[گذشته کامل: importuned]
مشاهده در دیکشنری تصویری
صرف فعل
1
مصرانه خواستن
پافشاری کردن، التماس کردن
مترادف و متضاد
ask urgently
pester
1.Although Eddie was not sanguine about his chances, he continued to importune his boss for a winter vacation.
1. اگرچه "ادی" راجع به شانسش خوشبین نبود، باز هم مصرانه از رئیسش تقاضای تعطیلات زمستانی می کرد.
تصاویر
کلمات نزدیک
importunate
imports
importer
imported
importation
impose
imposed
imposing
imposition
impossibility
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان