خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . صندوق ورودی (ایمیل)
[اسم]
in-box
/ɪn-bɑks/
قابل شمارش
1
صندوق ورودی (ایمیل)
1.My in-box is full.
1. صندوق ورودیام، پر است.
تصاویر
کلمات نزدیک
in writing
in vivo
in vitro fertilization
in vitro
in view of
in-built
in-depth
in-flight
in-goal area
in-house
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان