خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . انگیزه
[اسم]
incentive
/ɪnˈsentɪv/
قابل شمارش
مشاهده در دیکشنری تصویری
1
انگیزه
پاداش
1.tax incentives to encourage savings
1. مالیات تشویقی برای پیشبرد پسانداز
2.There is no incentive for people to save fuel.
2. مردم هیچ انگیزه ای برای ذخیره کردن انرژی ندارند.
تصاویر
کلمات نزدیک
incensed
incense
incendiary
incarnation
incarnate
inception
incessant
incessant noise
incessantly
incest
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان